چکیده مباحث اساسی و گزیده سوال های بسیار مهم جغرافیا(ژئومورفولوژی) - مبانی و ایران

‎ریال3,900,000

از سری مجموعه های رفع استرس شب امتحان(مرور سریع چکیده اطلاعات سرنوشت ساز ساعت های نزدیک به شب امتحان)

مناسب برای داوطلبان آزمون های استخدامی

چکیده مباحث اساسی و گزیده سوال های بسیار مهم ژئومورفولوژی

تهیه‌کنندگان   :     گروه مولفين

ناشر                :     پردازش

چاپ اول         :     1402

قيمت              :  390000 تومان

 

از سری مجموعه های رفع استرس شب امتحان    (مرور سریع چکیده اطلاعات سرنوشت ساز ساعت های نزدیک به شب امتحان)

مناسب برای داوطلبان آزمون های استخدامی

بی نظیرترین مجموعه ژئومورفولوژی شامل چکیده مباحث اساسی جغرافیا(ژئومورفولوژی)

بهترین منبع برای مرور سریع کلیه اطلاعات درسی  مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا ی ژئومورفولوژی و داوطلبان آزمون های تحصیلات تکمیلی وبخصوص متقاضیان آزمون های استخدامی

فهرست مطالب

بخش اول (ژئومورفولوژي ساختماني)        7

     فصل اول (كليات و مفاهيم ژئومورفولوژي)           7

     فصل دوم (حركات زمين‌ساخت)  11

     فصل سوم (مجموعه‌هاي ساختماني بزرگ كره‌ي زمين)       13

     فصل چهارم (اشكال اوليه‌ي ساختماني)    15

     فصل پنجم (فرسايش كارستي)    20

   فصل ششم (واحدهاي بزرگ اشكال ساختماني و مجاورت آنها)          22

     فصل هفتم (ارتباط شبكه‌ي آب‌ها و ساختمان زمين‌شناسي)   24

بخش دوم (ژئومورفولوژي ديناميك)27

     فصل اول (تخريب و هوازدگي)   27

     فصل دوم (عوامل مهم محل)      31

     فصل سوم (اشكال مهم تراكمي آب‌هاي جاري)        34

     فصل چهارم (نيمرخ تعادل طولي بستر)    36

     فصل پنجم (يخچال‌ها و اشكال ناهمواري آنها)        37

     فصل ششم (فرسايش بادي و اشكال ناهمواري‌هاي بادي)      41

     فصل هفتم (فرسايش ساحلي و اشكال ناهمواري‌هاي سواحل)44

بخش سوم (ژئومورفولوژي اقليمي)  47

     فصل اول (دخالت‌هاي اقليمي)     47

     فصل دوم (قلمروهاي سرد عرض‌هاي بالا و اشكال ناهمواري آنها)     48

     فصل سوم (قلمروهاي كم‌آب، نمونه‌هاي متفاوت و اشكال ناهمواري آنها)50

     فصل چهارم (قلمروهاي گرم و مرطوب و اشكال ناهمواري آنها)        53

     فصل پنجم (قلمروهاي معتدله و اشكال ناهمواريهاي آن)       55

     فصل ششم (طبقات پيكر اقليمي)56

گزیده سوال­های بسیار مهم و اساسی جغرافیا  58

     پاسخ­نامه گزیده سوال­های بسیار مهم و اساسی جغرافیا     112

منابع   199


بخش اول: ژئومورفولوژي ساختماني

كليات و مفاهيم ژئومورفولوژي

 ژئومورفولوژي يا پيكرشناسي زمين، تركيبي از سه واژه‌ي يوناني «ژئو» به‌ معني زمين «مورف» به‌ معني شكل و «لوگوس» به‌معني شناسايي تشكيل شده است. ژئومورفولوژي درباره‌ي مطالعه‌ي ناهمواري‌هاي زمين برروي خشكي‌ها و كف اقيانوس‌ها و درياها صحبت مي‌كند (محمودي، 1374، 15)؛ ولي عملا توجه عمده به شناسايي خشكي‌ها و عوارض آنها معطوف شده است و ناهمواري‌هاي كف اقيانوس‌ها و درياها جز در بخش فلات قاره، كمتر مورد توجه قرار گرفته است. دليل اين توجه شناخت موقعيت سواحل به‌ منظور حمل‌ونقل و ارتباطات و بهره‌برداري از منابع نفت و گاز و همچنين استفاده از حقوق قوانين دريايي و نقش           سياسي- استراتژيك سواحل بوده است. به هرحال هدف اصلي ژئومورفولوژي مطالعه‌ي اجزاي اصلي تشكيل‌دهنده‌ي ناهمواري‌هاست كه در اين راه ارتباط نزديكي با علوم زمين‌شناسي، خاك‌شناسي، اقليم‌شناسي، زيست‌شناسي و ... دارد (محمودي، 1374، 15).

ناهمواري‌ها از پيوستگي سطوح كم‌وبيش وسيعي تشكيل شده‌اند كه در اصطلاح «دامنه» ناميده مي‌شوند. ويژگي اصلي دامنه، شيب آنست كه از تقريبا هيچ (صفر) در حالت افقي تا بيش‌از 90 درجه در حالت مقعر، تغيير مي‌كند. به‌طور كلي روش اصولي توصيف علمي ناهمواري‌ها عبارت ‌است ‌از: شناسايي اجزاي متفاوت عوارض زمين و چگونگي روابط بين آنها و طبقه‌بندي عوارض به‌صورت سيستماتيك. اما در راه شناسايي ناهمواري‌ها با پيچيدگي‌هايي سروكار داريم كه از تأثيرات متقابل و مداوم عناصر تشكيل‌دهنده‌ي فضاي جغرافيايي يعني ليتوسفر، هيدروسفر و اتمسفر ناشي مي‌شود (محمودي، 1374،‌ 16 و 17). در اين راه قبل از هر چيز لازم است ويژگي‌هاي ساختمان زمين‌شناسي و ساختمان زمين‌ساخت شناخته شود.

1-1 پيكرشناسي ساختماني

چنانچه ناهمواري‌هاي زمين را در رابطه با ساختمان زمين‌شناسي مطالعه كنيم و اشكال ساختماني را طبقه‌بندي و تعريف نماييم با پيكرشناسي ساختماني سروكار داريم. به‌عبارت ديگر، اصول پيكرشناسي ساختمان زمين به كمك طبيعت سنگ‌ها يعني ساختمان سنگ‌شناسي و نظم و ترتيب آنها يعني ساختمان زمين‌ساخت مورد مطالعه قرار مي‌گيرد (محمودي، 1374 ، 18). در ارتباط با ساختمان سنگ‌شناسي، مقاوم‌ترين سنگ‌ها اسكلت اصلي ناهمواري‌ها را به‌وجود مي‌آورند و سست‌ترين آنها در ايجاد حفره‌ها و چاله‌ها مشاركت دارند ولي گاهي اوقات پيشينه‌هاي تاريخ اقليمي اين روال را بر هم مي‌زند.

2-1 ساختمان زمين‌شناسي

شناسايي ساختمان زمين‌شناسي هم برپايه‌ي سنگ‌شناسي و هم براساس زمين‌ساخت استوار است. سنگ‌شناسي دربردارنده‌ي سنگ‌ها و پيدايش آنها مي‌باشد و زمين‌ساخت نظم‌ و ترتيب سنگ‌ها را بعد از تشكيل مشخص مي‌كند (محمودي، 1374، 18).

3-1 داده‌هاي سنگ‌شناسي

كاني‌هاي تشكيل‌دهنده‌ي زمين را سنگ مي‌نامند. كاني‌ها، غالبا جامدند، اما گاه به حالات مايع (نفت) و گازي (هيدروكربورهاي سبك) نيز برمي‌خوريم. از نظر مورفولوژي فقط كاني‌هاي جامد مورد توجه هستند. سنگ‌ها براساس منشأ پيدايش به سه دسته بزرگ تقسيم مي‌شوند:

1-     سنگ‌هاي آذرين يا دروني. سنگ‌هاي دگرگوني. سنگ‌هاي رسوبي (محمودي، 1374، 18).

زمين‌شناسان سنگ‌ها را به گونه‌اي ديگر و به‌سنگ‌هاي خروجي، بلورلايه و رسوبي تقسيم مي‌كنند. اما ژئومورفولوگ‌ها سنگ‌هاي خروجي را به‌گونه‌اي ديگر نگريسته‌اند. سنگ‌هاي خروجي به‌دليل تفاوت‌هاي بارز در شرايط تشكيل و نقش متفاوت آنها در شكلزايي داراي اشكال توپوگرافيكي متفاوتي مي‌باشند. دكتر خيام به‌ عنوان برآيند اين دسته‌بندي‌ها، از يك تقسيم‌بندي ژئومورفولوژيك از سنگ‌ها صحبت كرده است و سنگ‌ها را به سه دسته‌ي «سنگ‌هاي رسوبي، سنگ‌هاي متبلور و سنگ‌هاي آتشفشاني تقسيم‌بندي كرده است (خيام، 1382، 96)

1-3-1 سنگ‌هاي آذرين و دروني

اين سنگ‌ها از لخت شدن مواد مذاب حاصل مي‌شوند. بنابراين گاهي به‌عنوان سنگ‌هاي دروني شناخته مي‌شوند. چنانچه اين سنگ‌ها از طريق منافذ يا شكاف‌هايي در سطح زمين ظاهر شوند، به‌عنوان سنگ‌هاي آتشفشاني شناخته مي‌شوند. چنانچه گدازه‌ها بعد از ورود به پوسته‌ي جامد نتوانند به‌خارج راه يابند، آنها را سنگ‌هاي آذرين دروني يا نفوذي مي‌گويند. هر دو نوع اخير را سنگ‌هاي ماگمايي هم مي‌گويند. محل انجماد اين سنگ‌ها در هر عمقي داراي ويژگي‌هاي مخصوص به‌ خود مي‌باشند كه اصطلاحا آن‌را «شكل ژيزمان» آن سنگ مي‌گويند (محمودي، 1374،‌ 20).

ويژگي‌هاي سنگ نگاري سنگهاي آذرين يا دروني

منظره‌ي عمومي سنگ‌هاي آذرين به‌‌‌صورت يك مجموعه‌ي بلورين است. سنگ‌هاي آذرين از نظر تركيب شيميايي و كاني‌شناسي و بافت (اندازه‌ي دانه‌ها) و ساختمان (نظم و ترتيب كاني‌ها) با يكديگر تفاوت دارند. تركيب شيميايي پيچيده دارند اما كاني سيليس در آنها سهم فراوان‌تر دارد. از نظر مورفولوگ‌ها نيز به دليل مقاومت نسبي سيليس در برابر عوامل فرسايش، اين مسأله اهميت فراواني دارد. ميزان سيليس در سنگ‌هاي اسيدي از 65 درصد بيشتر است كه به‌صورت كوارتز ظاهر مي‌شود (ديوريت و گرانيت) اما در سنگ‌هاي بازي اندازه‌ي سيليس تا 52 درصد كاهش مي‌يابد و شامل سيليكات‌ها مي‌باشد (گابرو و بازالت).

اندازه‌ و شكل بافت سنگها در رابطه با نحوه‌ي تشكيل كاني‌ها مي‌باشد و مستقيماً به‌شرايط تبلور ماگما بستگي دارد. اگر ماگما به ‌آرامي سرد شود، بلورها كاملا گسترش مي‌‌يابند و سنگ‌ها بافت دانه‌اي مي‌يابند. اگر گدازه خيلي سريع سرد شود، بلورها كامل نمي‌شوند و سنگ‌ها بافت ذره‌بيني و خميري بي‌شكل مي‌يابند و اگر گدازه‌ها به ‌طور ناگهاني سرد شوند، بلور تشكيل نمي‌شود و بافت شيشه‌اي خواهد بود (محمودي، 1374، 19 و 20)

شكل ژيزمان

عمق انجماد ماگما نسبت به سطح زمين ويژگي شكل ژيزمان سنگ‌هاي آذرين را مشخص مي‌كند. توده‌هاي سخت‌شده بر اثر فرسايش يا تكتونيك در سطح زمين ظاهر مي‌شوند و گرانيت‌ها را به‌وجود مي‌آورند. ريشه‌ي آنها در توده‌هاي دروني ماگما و سطح آنها در اعماق 600 تا 6000 متري است. بازوهاي منشعب شده از اين توده‌ها چنانچه در امتداد افقي قرار گرفته باشند «لاكوليت» ناميده مي‌شوند. اگر اين بازوها در امتداد سطح طبقات رسوبي نفوذ كرده باشند و نظم ‌و ترتيب آنها را برهم نزده باشند «سيل» و اگر بازوها سطح طبقات رسوبي را قطع كرده باشند، «دايك» ناميده ‌مي‌شود.[1] «نك» نيز از پرشدن دودكش‌هاي آتشفشاني به‌وجود مي‌آيند (محمودي، 1374، 20 و 21).

2-3-1 سنگ‌هاي رسوبي

اين سنگ‌ها حاصل تراكم مواد مختلف در كف درياها و سطح زمين‌هاي پست خشكي‌هاست. اين مواد     به ‌دنبال تغييرات پيچيده‌اي كه «سنگ‌زايي يا دياژنز» خوانده مي‌شود، در نهايت تبديل به سنگ‌هاي بيروني يا رسوبي مي‌شوند (محمودي، 1374، 25).

ويژگي‌هاي سنگ نگاري سنگ‌هاي رسوبي

سنگهاي رسوبي در درجه‌ي اول به‌وسيله‌ي طبيعت و نوع كاني‌هاي تشكيل‌دهنده‌ي آنها شناسايي مي‌شوند. گروهي منشأ آتشفشاني دارند و مستقيماً از ماگما به‌وجود مي‌آيند (توف و سينريت)، گروهي نيز حاصل عمل فرسايشي‌اند (ماسه و رس) و گروهي نيز منشأ زيستي دارند (پوسته‌ي سيلتي راديولرها، پوسته‌‌ي آلگهاي ذره‌بيني، دياتومه‌ها، كاليست و آراگونيت بي مهرگان).[2] تمام كاني‌هاي ثانوي نير جز اين سنگ‌ها محسوب مي‌شوند. برخي سنگ‌ها نيز از رسوبات آلي منشأ مي‌گيرند، مثل صخره‌هاي مرجاني.

تركيب كاني‌شناسي سنگ‌هاي رسوبي بسيار متغير است. هر چند كه به‌طور استثنا ممكن است از يك نوع كاني تشكيل شده باشند و يا متبلور باشند. در غير اين‌صورت فراواني يك كاني نام سنگ را مشخص مي‌كند. علاوه بر مواد مختلف، ويژگي بافت و ساختمان كاني‌ها، تنوع سنگ‌هاي رسوبي را افزايش مي‌دهد.

مجموع سنگ‌هاي رسوبي فقط 5 درصد از سنگ‌هاي شناخته شده‌ي كره‌ي زمين را شامل مي‌شوند، اما به صورت پوسته‌ي نازكي حدود 75 درصد سطح خشكي‌ها را مي‌پوشانند. اين پوشش نازك منبعي بسيار غني از اطلاعات گذشته‌ي زمين است. زيرا آثار تسلسل و توالي تمام تحولات گذشته‌‌ي زمين در آن نهفته است. براي تشخيص و طبقه‌بندي بزرگ سنگ‌ها غالبا از «تركيب شيميايي آنها» استفاده مي‌شود. در مجموع سنگ‌هاي سيليسي 5 تا 10 درصد، سيليكات‌هاي آلومينيوم 80 درصد و سنگ‌هاي كربناته 5 تا 10 درصد كه روي‌هم  99-98 درصد سنگ‌هاي رسوبي را تشكيل مي‌دهند (محمودي، 1374، 26).

چينه‌بندي

سنگ‌هاي رسوبي در پايان يك مرحله تراكم به ‌صورت يك چينه ظاهر مي‌شوند. ضخامت چينه‌ها از 2 ميلي‌متر تا چند متر متغير است. ويژگي سنگ‌شناسي آنها از طريق «منشأ مواد»، «شرايط رسوب‌گذاري» و «عمل سنگ‌زايي» مشخص مي‌شود. در يك محيط آرام «چينه‌بندي افقي» ايجاد مي‌شود. اما اگر تراكم برسطح شيب‌داري انجام شود، «رسوب‌گذاري مايل» خواهد بود (دامنه‌ها و دلتاها). چنانچه رسوب‌گذاري تحت‌تأثير تغييرات نيرو و جهت قرار گيرد «رسوب‌گذاري متقاطع» مي‌گردد[3] (آبرفت‌ها، ماسه‌هاي بادي و رسوبات دلتايي).[4] اگر رسوب‌گذاري بي‌وقفه انجام شود «چينه‌بندي موافق يا هم‌شيب» است ولي در صورت بروز وقفه «نبود رسوبي» صورت مي‌گيرد. نشانه‌ي اغلب نبودهاي رسوبي، دخالت فرسايش يا دگرشيبي است[5] (محمودي، 1374، 26 و 27).

3-3-1 سنگ‌هاي دگرگوني

سنگ‌هاي دگرگوني براثر دخالت عوامل دروني مانند حرارت، فشار و حضور ماگما، از تغيير حالت سنگ‌هاي آذرين يا رسوبي به‌وجود مي‌آيند. تحت‌ تأثير نحوه‌ي دخالت و ميزان تأثير اين عوامل ويژگي و پراكندگي اين سنگ‌ها تغيير مي‌كند (محمودي، 1374، 28).

در كتاب دكتر خيام سنگ‌هاي دگرگوني تحت عنوان سنگ‌هاي بلورلايه به‌عنوان زير مجموعه‌اي از سنگ‌هاي متبلور تشريح شده‌اند. در اين ديدگاه سنگ‌هاي بلورلايه (دگرگوني) ‌و سنگهاي خروجي پلوتونيك به‌دليل ويژگي‌هاي مشترك آنها در تظاهرات ژئومورفولوژيكي در گروه سنگ‌هاي متبلور بررسي شده‌اند. سنگ‌هاي بلورلايه سنگ‌هايي هستند كه تحت‌تأثير متامورفيسم دگرگوني شده‌اند. ماده‌ي اوليه‌ي آنها چنانكه گفته شد آذرين يا رسوبي است.

ويژگي‌هاي سنگ‌نگاري سنگ‌هاي دگرگوني

اين ويژگي‌ها هم خصوصيات مواد اوليه و هم ميزان تغيير حالت آنها را روشن مي‌نمايد. مشخص‌ترين تغيير حالت در «ساختمان و بافت سنگ‌ها» مشاهده مي‌شود. اين تغييرات با تورق، فلس‌شدگي، تبلور و تبلور مجدد و ... همراه است. تغييرات تركيب شيميايي در درجه‌ي دوم اهميت قرار دارد (محمودي، 1374، 28). دگرگوني بر سه نوع مي‌باشد:

الف- دگرگوني مجاورتي: اين نوع دگرگوني هنگام بالا آمدن ماگما در سنگ‌هاي اطراف به‌‌‌صورت هاله‌ي دگرگوني صورت مي‌گيرد. وسعت دامنه‌ي اين‌گونه دگرگوني‌ها بسيار كم بوده و عموما بيش‌از چندين صدمتر نيست.

ب- دگرگوني حركتي: اين نوع دگرگوني در مناطق تكتونيكي از جمله در طول گسل‌ها پديد مي‌آيد. سنگ‌هايي كه براثر اين نوع دگرگوني تغيير مي‌يابند «ميلونيت» ناميده مي‌شوند.

ج- دگرگوني ناحيه‌اي: اين دگرگوني در اعماق زياد براثر حرارت داخلي زمين صورت مي‌گيرد و وسعت دگرگوني آن بسيار بزرگ‌تر از دو نوع مجاورتي و حركتي است[6] (خيام، 1382، 136 و 137).

انواع سنگ‌هاي متبلور (دگرگوني (بلور لايه) و پلوتونيك) در پوسته‌ي زمين

الف- ميگماتيت‌ها: يعني سنگ‌هايي كه از آميخته شدن سنگ اصلي با مواد گرانيت آناتكسي حاصل شده‌اند. بدين معني كه مواد خارجي به سنگ افزوده شده و كاني‌هاي جديد درآن پديدار مي‌گردد. ميگماتيت‌ها از دو منطقه تشكيل شده‌اند. اول، منطقه‌ي تحتاني كه خيلي نزديك به طبقه‌ي گرانيتي است و «آناتكسيت» نام دارد. اين طبقه داراي بافت درهم و برهم است. دوم، منطقه‌ي فوقاني كه داراي وضع مخصوصي بوده و متورق و لايه لايه است و به آن «آمبرشيت» گويند.

ب- آكتينيت‌ها: آكتينيت‌ها خيلي دورتر از گرانيت آناتكسي قرار مي‌گيرد و از مواد دروني زمين چندان مستغني نيست ولي به‌علت فشار متبلور شده است؛ البته بدون آنكه تركيب شيميايي آن تغيير نمايد[7] (خيام، 1382، 138 و 139).

4-1 چند تعريف

1-كاني: بخشي از ماده‌ي سخت كه داراي تركيب معين و ثابت باشد. يك كاني ممكن است انواع مختلف داشته‌باشد.

2- سنگ: بخشي از پوسته‌ي جامد زمين كه هرچه باشد، سنگ مي‌نامند. بخشي كه همگني نسبي را نشان مي‌دهد، سنگ حاوي كاني‌هاي زياد است كه به‌‌صورت متيلور يا بي‌شكل كنار هم قرار گرفته‌اند.

3- دياكلاز: سنگ‌ها بر حسب بندها و مفاصلشان از هم بريده بريده ديده مي‌شوند كه اين بريدگي‌ها را دياكلاز مي‌نامند (درز و شكاف) دياكلاز را نبايد با شكست‌هاي تكتونيكي اشتباه گرفت.

4- خاك: از تخريب بخش سطحي سنگ‌ها خاك به‌وجود مي‌آيد. خاك‌هاي معمولي يا عادي بين 30 سانتي‌متر تا 150 سانتي‌متر متغير مي‌باشند.

5- برش: منظور از برش (زمين‌شناسي) مقطعي است كه توالي سنگ‌ها در آن ظاهر شود، يا به اصطلاح برش موجب عيان شدن طبقات زمين‌شناسي مي‌گردد.

6- نيمرخ: مقطعي است كه نمايان‌گر طبقات خاك مي‌باشد. نيمرخ در حقيقت نشان‌دهنده‌ي افق‌هاي زياد خاك مي‌باشد.

نكات فصل اول

1- منظره‌ي عمومي سنگ‌هاي آذرين به‌صورت يك مجموعه بلورين است.

2- عمق انجماد ماگما نسبت به سطح زمين، ويژگي شكل ژيزمان سنگ‌هاي آذرين را مشخص مي‌كند.

3- سنگ‌هاي رسوبي در پايان يك مرحله‌ي تراكم به‌صورت يك چينه ظاهر مي‌شوند.

4- در سنگ‌هاي دگرگوني، مشخص‌ترين تغيير حالت در ساختمان و بافت سنگ‌ها اتفاق مي‌افتد.

 

 

 

 

             

 

حركات زمين‌ساخت

 

حركات زمين‌ساخت مهم‌ترين عامل تغيير شكل ناهمواري‌ها مي‌باشند. ويژگي‌هاي ساختمان به‌وجود آمده از اين تغييرات ارتباط نزديكي با «ميزان نيرو و آهنگ تغيير شكل و وسعت فضاي مورد عمل» دارد. گاهي اين حركات شديد و نسبتاً سريع و ناحيه‌اي مي‌باشند كه آنها را «تكتوژنز» مي‌نامند و گاهي ملايم و آرام و در فضاي بسيار وسيعي عمل مي‌كنند كه به «اپيروژنز» موسومند و گاهي نيز باعث چين‌خوردگي و خميدگي محلي مي‌شوند كه از آنها با عنوان «اروژنز» ياد مي‌شود (محمودي، 1374، 32).

1-2 چين‌ها

چين، تغيير قوسي شكلي است كه تحت‌تأثير نيروي فشاري در لايه‌ي رسوبي به‌وجود مي‌آيد. هرچين در برش عرضي نمايشگر لولاهاي طاقديسي و ناوديسي است. لولاي چين در امتداد طولي، خطي است كه از محل آن شيب طبقات چين‌خورده تغيير جهت مي‌دهند. طول موج چين، فاصله‌ي افقي بين دو لولاي متوالي است.[8] سطح بين دو لولا، پهلوي چين ناميده مي‌شود. ميزان انحناي پهلوها به تغييرات شيب طبقات بستگي دارد. از برخورد خط مماس بر سطح طبقه و سطح افق، شيب طبقه مشخص مي‌شود. صفحه‌اي كه در امتداد طولي چين را به دو قسمت تقريبا مساوي تقسيم مي‌كند «صفحه‌ي محوري» ناميده مي‌شود و از برخورد صفحه‌ي محوري و سطح طبقه «محور چين» به‌وجود مي‌آيد. محور چين امتداد طولي چين را نشان مي‌دهد. در چين‌هاي راست و متقارن خط محور و لولاي چين برهم منطبق هستند. محور ممكن است راست يا داراي انحنا باشد. «كاهش مداوم ارتفاع نسبي به صورت فرود ادامه‌ي طاقديس يا فرود محوري» ناپديد شدن چين را به‌دنبال دارد و برعكس «ارتفاع يافتن حاشيه‌ي ناوديس» سبب بسته شدن ناوديس مي‌شود (محمودي، 1374، 32 و 33).

از اشكالي كه بايد تفاوت آن با چين روشن گردد رويهم‌رفتگي‌ها و سفره‌هاي روراندگي مي‌باشند. رويهم‌رفتگي يك نوع چين است كه توسط فشارهاي تكتونيكي بريده شده و حالت در هم پيدا كرده است. اگر رويهم‌رفتگي در مقياس وسيع اتفاق بيفتد، آن‌را سفره‌ي رورانده مي‌نامند.

شكل 2 : تشريح قسمت‌هاي مختلف يك چين.

فرو افتادگي محور: Ab؛ لولاي ناوديس: CD ؛ لولاي تاقديس: AB

بلندشدگي محور:EX

 

علاوه بر چين متقارن در ارتباط با شيب پهلوها، چين ممكن است مايل يا افكنده باشد. اگر شيب طبقه يكي از پهلوها از حالت قايم خارج شود، چين برگشته نام دارد. اگر پهلوي عادي و برگشته موازي باشند، چين هم شيب است و اگر صفحه‌ي محوري به حالت افقي نزديك باشد،‌ چين خوابيده مي‌باشد. غير از اين نمونه‌هاي ساده، نمونه‌هاي پيچيده‌ي چين‌ها مثل گسلي، روي‌هم قرارگيري، دياپيري، آنتي كلينوريوم و سن كلينوريوم بر اثر تحمل متفاوت چين‌ها در برابر فشارهاي زمين ايجاد مي‌شود (محمودي، 1374 ،‌34).

2-2 گسل‌ها و خميدگي‌ها

شكستگي و جابجايي قطعات سنگي «گسلش» ناميده مي‌شود. اين پديده در هر سنگي رخ مي‌دهد. گسل‌ها انواع متفاوتي دارند. چنانچه محل شكستگي صاف و سطح مشخصي به‌وجود آورد كه آينه‌ي گسل خوانده مي‌شود.

قسمت فروافتاده را قطعه‌ي فرورو و قسمت بالا آمده را قطعه‌ي فرارو مي‌نامند. آن قسمت از سطح گسل كه بالاي خط گسل قرار دارد را «نگاه گسل» مي‌گويند. ميزان جابه‌جايي قطعات را نسبت به‌هم «جهش گسل» مي‌گويند (محمودي، 1374، 36).

در رابطه با شيب سطح گسل و شيب طبقه،‌ گسل‌ها به انواعي تقسيم مي‌شوند:

اگر شيب گسل عمودي باشد و يا شيب آن به‌سمت قطعه‌ي فرورو باشد «گسل عادي» است. اگر شيب آن به‌سمت قطعه‌ي فرارو باشد «گسل معكوس» است. زماني‌كه شيب سطح گسل و شيب طبقات رسوبي در يك جهت باشند «گسل موافق» خواهد بود ولي اگر شيب آنها عكس همديگر باشند‌ «گسل مخالف» خوانده مي‌شود. در مجموع از تركيب اين حالات شش نوع گسل به‌وجود مي‌آيد: عادي، معكوس، موافق عادي، مخالف عادي، موافق معكوس و مخالف معكوس. گسل‌هاي موازي زماني به‌وجود مي‌آيند كه قطعات شكسته شده نسبت به‌هم بالا يا پايين افتاده باشند و تشكيل هورست و گرابن بدهند. در اين ارتباط اگر نگاه گسل‌ها ثابت و دريك جهت مشخص باشند، تشكيل عوارض نردباني يا پله‌اي مي‌دهند و زماني كه شبكه‌ي گسل‌ها متقاطع هستند «ميدان گسلي» خوانده مي‌شود (محمودي،‌1374، 35-38).

در سنگ‌هايي كه حد پلاستيكي آنها كم است چنانكه نيروهاي تكتونيكي برآن اثر نمايد، يك نوع گسيختگي حاصل مي‌شود كه به آن «شكستگي تكتونيكي» گويند. اين پديده را در تمام سنگ‌ها حتي سنگهاي رسوبي مي‌توان مشاهده كرد. بايد دانست كه بين شكستگي‌‌هاي تكتونيكي و دياكلاز (درز) و همچنين شكستگي‌هاي سطحي كه بر اثر اختلاف درجه‌ي حرارت يا يخبندان ظاهر مي‌شوند، فرق است. ضمن آنكه نيروهاي تكتونيكي در بعضي از موارد به شكستگي نمي‌انجامد، بلكه اين نيروها موجب خم‌شدگي طبقات در ناحيه‌ي متعارض مي‌شود كه «فلكسور يا تاشدگي» گفته مي‌شود (خيام، 1382، 197 و 198).

يكي از ساختمان‌هاي متداول كه نتيجه‌ي حركات زمين‌ساختي از نوع خشكي‌زايي يا قاره‌زايي مي‌باشد، ساختمان‌هاي تك‌شيب يا افقي هستند. اين ساختمان‌ها شيب بسيار ملايم دارند يا اصلا افقي هستند. چنانچه اين اشكال شيب منفي يا مثبت داشته باشند به‌ترتيب منجر به پديدآمدن برجستگي‌هاي وسيع و چاله‌هاي داراي فرونشيني مي‌شوند.

نكات فصل دوم

1- چنانچه حركات زمين‌ساخت، شديد و نسبتا سريع و ناحيه‌اي باشند تكتوژنز مي‌گويند. اما اگر حركات ملايم و آرام و در فضاي نسبتا وسيعي صورت گيرد اپيروژنز گويند. چين‌ها، گسل‌ها و خميدگي‌هاي محلي به عوارض زمين ساختي ديگري تعلق دارند كه اروژنز خوانده شده‌اند.

2- نازك شدن و كشيدگي طبقات مي‌تواند منجر به قطع پهلوي برگشته شود كه در اين صورت چين‌گسلي يا روي‌هم قرارگيري گفته شده است.

3- ساختمان‌هاي افقي و يك شيبي به‌دنبال حركات خشكي‌زايي و يا قاره‌زايي به‌وجود مي‌آيند.

 

 

 

 

 

خریداران این محصول، این کالاها را نیز خریده اند:

16 کتاب آموزشی و محصول مرتبط دیگر:

Product added to wishlist
Product added to compare.